چند واقعیت مهم در باره اهمیت کارآزماییها یا پژوهشهای مداخله ای:
- این مطالعات (بعد از مرور سیستماتیک و متاآنالیز) بالاترین سطح شواهد را در بین مطالعات اولیه دارند.
- این مطالعات در دو دهه گذشته، تقریباً همیشه الگو یا پیشتاز در بین سایر پژوهشها بودهاند. به عبارت دیگر، همواره هر رخدادی که در این مطالعات آغاز گردید، با یک تفاوت زمانی، در سایر پژوهشها نیز تجربه شد (مثالهای این موضوع: اهمیت یافتن استانداردهای نگارشی که از استاندارد نگارشی CONSORT آغاز گردید و ...).
- مقالات حاصل از این مطالعات، معمولاً از فرایند داوری و ارزیابی نقّادانه سختگیرانه تری عبور میکنند !!!
- در حال حاضر، علاوه بر دو نوع مقاله حاصل از این مطالعات (مقاله حاصل از پروتکول و مقاله حاصل از کل یافته های این مطالعات)، حداقل 2 نوع مقاله دیگر نیز میتوان از این نوع مقالات، استخراج نمود که نگارش این دو نوع بسیار جدید (مقاله طرح تحلیل آماری؛ مقاله حاصل از تحلیل ثانویه داده ها) از این مقالات، مستلزم دانش و مهارتهای بالایی در این حیطه میباشد!
چرا حتی اگر بر روی مباحث متدولوژی و تحلیل آماری کارآزماییها تسلط دارید، باز هم لازم است تا دانش و مهارتهایتان، در این دسته از مطالعات را به روز نگهدارید ؟!؟
- نزدیک به یک قرن است که از تولّد اولین مطالعات کارآزمایی جدید در دنیا سپری شده است، اما شاید در هیچ دوره زمانی، به اندازه 10 تا 15 سال اخیر، آهنگ رشد تحولات متدولوژیک، سریع نبوده است.
- این تحولّات یا تغییرات، تنوّع بسیار زیادی داشته و از موضوع «طبقه بندی مناسب اهداف»، «طبقه بندی پیامدها به دو دسته اولیه و ثانویه»، «بکار گیری رویکرد مناسب محاسبه یا برآورد حجم نمونه»، توجه به موضوع بسیار مهم «معنی داری بالینی»، توجه به استفاده از «شاخصهای اندازه اثر مناسب» در تحلیلهای آماری اولیه و متعاقبی، توجه به موضوع مهم «تحلیل حساسیت»، توجه به مفهوم نظری و عملی «تکرار پذیری» و چندین و چند تغییر دیگر، گستردگی دارد.
- هر یک از تغییرات فوق، از چنان وسعت و عمقی برخوردارند که بدون آموزش مناسب و کسب مهارتهای لازم، نمیتوانید از بکارگیری آنها در عمل، اطمینان یابید!
- متاسفانه در طول سه سال اخیر، روند انتشار مقالات حاصل از کارآزماییهای بالینی محققین کشورمان که در بانکهای اطلاعاتی معتبر نمایه شده اند (مدلاین)، برای اولین بار، سیر نزولی را تجربه نموده و این را باید یک زنگ خطر جدی، تلقّی نمود!
- اینجانب در طول 8 سال اخیر، صدها ساعت از وقت خود را به مطالعه عمیق تغییرات متدولوژیک و تحلیل آماری در کارآزماییها، یافتن چرایی آنها، دسته بندی راهکارهای پیاده سازی آنها و انتخاب بهترین راهکار در شرایط مختلف اختصاص داده ام. حال بنا دارم که نتیجه این مطالعات کاربردی را به شما علاقمندان این دسته از مطالعات، منتقل نمایم. مطمئن باشید که این آموزه ها میتواند تاثیرات عمیقی بر دانش و مهارتهای تمامی پژوهشگران مطالعات مداخله ای گذاشته و در این حیطه، شما عزیزان را همسطح و همتراز محققین کشورهای پیشرفته جهان، نماید.
منظور از این سه گام آموزشی چیست؟!؟
همانطور که مراحل طراحی و اجرای یک مطالعه کارآزمایی را مرور میکنیم، پرواضح است که برای خبره شده یک پژوهشگر در مورد این دسته از مطالعات، باید در سه گام اجرایی، تسلط کافی داشته باشیم:
1- گام طراحی و تدوین و نگارش یک پروتکول (و همچنین ثبت این سند مکتوب و ...)
2- گام اجرای یک کارآزمایی و همچنین تحلیل آماری این مطالعه بعد از اتمام فرایند اجرایی
3- گام نگارش مقاله حاصل از یک مطالعه کارآزمایی
براساس تجربیات چند سال گذشته، دانش و مهارتهای مورد نیاز برای دستیابی به شرایط مطلوب در این مطالعات، از طریق برگزاری سه دوره آموزشی متوالی (هر دوره آموزشی، پیش نیاز دوره بعدی آن خواهد بود)، محقق میگردد:
1- دوره آموزشی «طراحی و تدوین پروتکول یک کارآزمایی و ثبت آن»
2- دوره آموزشی «اصول و راهکارهای اجرایی یک کارآزمایی و تحلیل آماری آن»
3- دوره آموزشی «نگارش مقالات حاصل از کارآزمایی»
امید است در نیمه دوم تابستان سال 1401، بتوانیم اطلاع رسانی برای ثبت نام در اولین دوره آموزشی از بین این سه دوره را آغاز نماییم و تا پایان سال نیز امکان برگزاری 2 دوره آموزشی بعدی نیز فراهم گردد.
فلذا امید میرود که با اجرای این برنامه موسوم به «سه گام آموزشی»، دانش و مهارتهای گروه بزرگی از پژوهشگران کشورمان، ارتقاء یابد تا زمینه بهبود وضعیت تولید علم در حیطه مطالعات کارآزمایی محقق گردد.